زمان تخمینی مطالعه: 18دقیقه
زیرشبکهسازی (Subnetting) فرایند تقسیم یک شبکه آیپی بزرگ به زیرشبکههای کوچکتر است. با استفاده از زیرشبکهسازی، میتوانید یک شبکه بزرگ را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و به هر بخش یک شبکه مخصوص به خود اختصاص دهید. این کار به شما امکان میدهد از آدرس آیپیهای شبکه به شکل بهینهتری استفاده کنید و شبکه را به شکل سادهتری مدیریت کنید.
زیرشبکهسازی با استفاده از ماسک زیرشبکه (Subnet Mask) انجام میشود. ماسک زیرشبکه مشخص میکند کدام بیتهای آدرس آیپی به شبکه و کدام بیتها به میزبانها (Hosts) تعلق دارند. با توجه به ماسک زیرشبکه، میتوانید تعداد زیرشبکهها را تعیین کنید و هر زیرشبکه را بر مبنای تعداد دستگاهها آماده کنید.
به عنوان مثال، اگر یک شبکه با آدرس IP 192.168.0.0/24 دارید (که به معنای این است که 24 بیت اول آدرس آیپی برای شبکه استفاده میشود و 8 بیت آخر برای دستگاهها) و میخواهید آن را به چهار زیرشبکه تقسیم کنید، میتوانید از ماسک زیرشبکه /26 استفاده کنید. به بیان دقیقتر، 6 بیت آخر آدرس آیپی برای دستگاهها استفاده میشود و 2^6 یا 64 آدرس آیپی در هر زیرشبکه وجود خواهد داشت.
با استفاده از زیرشبکهسازی، شما میتوانید مسیریابی و مدیریت شبکه را بهبود دهید و به مزایایی مثل کاهش ترافیک شبکه، افزایش امنیت و جداسازی بخشهای مختلف شبکه برسید. همچنین، این روش به شما امکان میدهد پایداری شبکه را بهبود دهید و به راحتی تغییرات در شبکه را اعمال کنید.
آدرس آیپی به چه کلاسهایی تقسیم میشود؟
آدرسهای آیپی به ۵ کلاس اصلی تقسیم میشوند: کلاس A، کلاس B، کلاس C، کلاس D، و کلاس E. این تقسیم براساس بیتهای ابتدایی آدرس آیپی انجام میشود.
کلاس A: در کلاس A، بیت ابتدایی اول آدرس IP برابر با ۰ است. در این کلاس، آدرس IP از ۸ بیت ابتدایی برای شناسایی شبکه و ۲۴ بیت باقیمانده برای شناسایی دستگاهها استفاده میشود. آدرسهای IP کلاس A در رنج ۰.۰.۰.۰ تا ۱۲۷.۲۵۵.۲۵۵.۲۵۵ قرار میگیرند.
کلاس B: در کلاس B، دو بیت ابتدایی اول آدرس IP برابر با ۱۰ است. در این کلاس، آدرس IP از ۱۶ بیت ابتدایی برای شناسایی شبکه و ۱۶ بیت باقیمانده برای شناسایی دستگاهها استفاده میشود. آدرسهای IP کلاس B در رنج ۱۲۸.۰.۰.۰ تا ۱۹۱.۲۵۵.۲۵۵.۲۵۵ قرار میگیرند.
کلاس C: در کلاس C، سه بیت ابتدایی اول آدرس IP برابر با ۱۱۰ است. در این کلاس، آدرس IP از ۲۴ بیت ابتدایی برای شناسایی شبکه و ۸ بیت باقیمانده برای شناسایی دستگاهها استفاده میشود. آدرسهای IP کلاس C در رنج ۱۹۲.۰.۰.۰ تا ۲۲۳.۲۵۵.۲۵۵.۲۵۵ قرار میگیرند.
کلاس D: کلاس D برای استفاده در مولتیکستها (multicast) استفاده میشود و در ارتباط با عملیاتی مانند گروهبندی کلاینتها استفاده میشود. آدرسهای IP کلاس D با بیتهای ابتدایی ۱۱۱۰ شروع میشوند.
کلاس E: کلاس E برای استفاده در آینده هستند و رزرو هستند. آدرسهای IP کلاس E با بیتهای ابتدایی ۱۱۱۱ شروع میشوند.
توجه داشته باشید که کلاسهای A، B و C برای کاربردهای عمومی استفاده میشوند، در حالی که کلاسهای D و E برای استفادههای خاص و درون سازمانی کاربرد دارند.
subnetting چگونه کار میکند؟
همانگونه که اشاره کردیم subnetting بر مبنای ماسک زیرشبکه (Subnet Mask) انجام میشود. ماسک زیرشبکه مشخص میکند کدام بیتهای آدرس IP به شبکه و کدام بیتها به میزبانها تعلق دارند. با توجه به ماسک زیرشبکه، میتوانید تعداد زیرشبکهها را تعیین کنید و هر زیرشبکه را به تعداد مورد نیاز دستگاهها سایزدهی کنید. فرایند زیرشبکهسازی عموما بر مبنای مراحل زیر انجام میشود:
- انتخاب شبکه اصلی: در ابتدا، شما باید شبکه اصلی را که میخواهید به زیرشبکهها تقسیم شود، مشخص کنید. این شبکه معمولا با یک آدرس IP و ماسک زیرشبکه (مانند 192.168.0.0/24) تعریف میشود.
- تعیین تعداد زیرشبکهها: بر اساس نیاز شما، تعداد زیرشبکههای مورد نیاز را تعیین کنید. این موضوع بستگی به تعداد دستگاهها در هر زیرشبکه و آدرسدهی دارد.
- محاسبه بیتهای ماسک زیرشبکه: برای تعیین ماسک زیرشبکه، باید تعداد بیتهای لازم را برای شناسایی زیرشبکهها به دست آورید. این بیتها از بیتهای دستگاهها کم میشوند و به بیتهای شبکه اضافه میشوند. به طور معمول، این بیتها به صورت مرتبه دو (2^n) تعیین میشوند که n تعداد بیتهای لازم است.
- تعیین ماسک زیرشبکه: با توجه به تعداد بیتهای محاسبه شده در مرحله قبل، ماسک زیرشبکه را تعیین کنید. برای مثال، اگر شما برای تعیین زیرشبکهها به 3 بیت نیاز دارید، ماسک زیرشبکه برابر با (/29) است.
- تخصیص آدرسهای زیرشبکه: با استفاده از ماسک زیرشبکه، میتوانید آدرسهای زیرشبکه را تعیین کنید. این آدرسها باید در محدوده آدرس IP شبکه اصلی باشند و با بیتهای ماسک زیرشبکه تطابق داشته باشند.
- تخصیص آدرسهای دستگاهها: پس از تعیین آدرسهای زیرشبکه، میتوانید آدرسهای دستگاهها را در هر زیرشبکه مشخص کنید. برای هر زیرشبکه، باید یک آدرس IP به صورت یکتا به هر دستگاه اختصاص دهید.
با انجام این مراحل، شما شبکه اصلی را به زیرشبکههای کوچکتر تقسیم میکنید و هر زیرشبکه را با آدرسهای IP و ماسک زیرشبکه مشخص میکنید. این کار به شما امکان میدهد از آدرس IPها در شبکهها بهینهتر استفاده کنید و مدیریت شبکه را سادهتر کنید. استفاده از زیرشبکهسازی، از نظر مسیریابی و مدیریت شبکه، بهبودهایی را به همراه دارد. به عنوان مثال، شما میتوانید ترافیک شبکه را کاهش داده و عملکرد شبکه را بهبود بخشید. همچنین، با جدا کردن بخشهای مختلف شبکه از یکدیگر، امنیت شبکه را افزایش میدهید. همچنین، این روش به شما امکان میدهد تغییراتی در شبکه اعمال کنید و عملکرد شبکه را بهبود بخشید.
مزایای استفاده از زیرشبکه سازی (subnetting) چیست؟
استفاده از subnetting در شبکههای کامپیوتری دارای مزایای زیادی است. برخی از این مزایا به شرح زیر است:
مدیریت و نظارت بهتر: با استفاده از زیرشبکهسازی، شبکه را به بخشهای کوچکتر تقسیم میکنید و هر بخش را به صورت مستقل مدیریت میکنید. این امر باعث میشود که نظارت و مدیریت بر شبکه آسانتر و کارآمدتر باشد. شما میتوانید به راحتی تغییرات، پیکربندیها و سیاستها را در هر زیرشبکه اعمال کنید بدون تاثیر بر سایر بخشهای شبکه.
بهینهسازی استفاده از منابع: با subnetting، قادر خواهید بود آدرسهای IP را بهینهتر استفاده کنید. شما میتوانید به صورت دقیق تعداد دستگاهها در هر زیرشبکه را تعیین کنید و آدرسهای IP را به شکل دقیقتری اختصاص دهید. این امر باعث میشود که آدرسهای آیپی را به شکل هوشمنداتری مورد استفاده قرار دهید و با مشکل کمبود آدرس روبرو نشوید.
امنیت بالا: با استفاده از زیرشبکهسازی، امنیت شبکه را میتوان بهبود بخشید. با جدا کردن بخشهای مختلف شبکه در زیرشبکهها، ترافیک غیرضروری و همچنین احتمال بروز حملات شبکه کاهش پیدا میکند. همچنین، شبکهها در زیرشبکهها میتوانند با استفاده از فایروالها و تنظیمات امنیتی به شکل دقیقتری محافظت شوند.
مسیریابی بهتر: subnetting به شما امکان میدهد مسیریابی بهتری در شبکه داشته باشید. با تقسیم شبکه به زیرشبکههای کوچکتر، مسیریابها قادر خواهند بود به صورت مستقیم به زیرشبکهها مسیریابی کنند بدون نیاز به عبور از سایر زیرشبکهها. این موضوع موجب کاهش ترافیک شبکه و بهبود عملکرد آن میشود.
قابلیت انعطافپذیری: با استفاده از زیرشبکهسازی، شما قادر خواهید بود به راحتی تغییرات در شبکه اعمال کنید. اگر نیاز به افزودن یک زیرشبکه جدید برای اضافه کردن دستگاهها یا تغییرات دیگر داشته باشید، میتوانید به طور مستقل و بدون تاثیر بر سایر زیرشبکهها این تغییرات را انجام دهید. این انعطافپذیری شما را قادر میسازد تا شبکه را با توجه به نیازهای تغییر کننده سازمان خود تنظیم کنید.
بهطور کلی، subnetting به شما امکان میدهد شبکه را به صورت منطقی و سازمانیافتهتر مدیریت کنید، به بهبود عملکرد، امنیت و قابلیت انطباق شبکه کمک میکند. با این حال، برای طراحی، پیادهسازی و مدیریت صحیح زیرشبکهها، نیاز به بررسی دقیق نیازها و معماری شبکه موجود دارید تا از بهینهترین راهکارها استفاده کنید.
چگونه میتوانیم زیرشبکهها را به طور صحیح طراحی و پیادهسازی کنیم؟
طراحی و پیادهسازی زیرشبکهها نیازمند بررسی دقیق نیازها و معماری شبکه موجود است. نکات مهمی که هنگام پیادهسازی زیرشبکهسازی باید به آن دقت کنید به شرح زیر است:
تحلیل نیازها: ابتدا باید نیازها و الزامات شبکه خود را تحلیل کنید. این موضوع شامل تعداد دستگاهها، نوع ترافیک، نیازهای امنیتی و دیگر عوامل مرتبط است. همچنین، باید مشخص کنید که چه بخشهای شبکه نیاز به جداسازی و مدیریت مستقل دارند.
طراحی زیرشبکهها: براساس تحلیل نیازها، باید ساختار زیرشبکهها را طراحی کنید. در این مرحله، شما باید تعیین کنید چند زیرشبکه مورد نیاز است و به هر زیرشبکه چه تعداد IP واحد اختصاص داده شود. همچنین، باید رنجهای آدرس IP برای هر زیرشبکه را مشخص کنید.
انتخاب ماسک زیرشبکه: بعد از طراحی زیرشبکهها، باید ماسک زیرشبکه را انتخاب کنید. ماسک زیرشبکه مشخص میکند که چه بخشی از آدرس IP به شبکه و چه بخشی به میزبان اختصاص داده میشود. انتخاب ماسک زیرشبکه باید با توجه به تعداد زیرشبکهها و تعداد IP مورد نیاز هر زیرشبکه انجام شود.
پیادهسازی زیرشبکهها: پس از طراحی، میتوانید زیرشبکهها را پیادهسازی کنید. این موضوع شامل تنظیمات روترها، سوییچها و دستگاههای شبکه است. همچنین، باید برای هر زیرشبکه IPها و ماسکهای زیرشبکه را تنظیم کنید.
تست و عیبیابی: پس از پیادهسازی زیرشبکهها، باید شبکه را تست و عیبیابی کنید. اطمینان حاصل کنید که دستگاهها در زیرشبکههای مناسب قرار دارند و ارتباط بین آنها به درستی برقرار است. همچنین، امنیت و عملکرد شبکه را نیز بررسی کنید.
مانیتورینگ و مدیریت زیرشبکهها: پس از پیادهسازی زیرشبکهها، باید فرایند مانیتورینگ و مدیریت شبکه را برای اطمینان از عملکرد صحیح آنها راهاندازی کنید. این موضوع شامل نظارت بر ترافیک شبکه، مدیریت دستگاهها، پشتیبانی و رفع خطاها است.
لازم به ذکر است که طراحی و پیادهسازی زیرشبکهها بسته به اندازه و پیچیدگی شبکه، نیازها و محدودیتهای خاص شما ممکن است متفاوت باشد. همچنین، در صورتی که با مسایل پیچیدهتری مواجه شدهاید، بهتر است با متخصصان شبکه مشورت کنید تا راهنمایی لازم را دریافت کنید.
چرا از subnetting استفاده میکنیم؟
استفاده از زیرشبکهسازی در طراحی شبکهها دارای مزایا و اهمیت بسیار است. برخی از مزایای کلیدی زیرشبکهسازی به شرح زیر است:
جداسازی ترافیک: با استفاده از زیرشبکهسازی، میتوان ترافیک شبکه را بین بخشهای مختلف شبکه جدا کرد. به بیان دقیقتر، ترافیک محلی درون یک زیرشبکه به طور مستقیم ارسال و دریافت میشود، بدون نیاز به عبور از روترها و دروازهها. این جداسازی ترافیک باعث کاهش ترافیک شبکه و افزایش عملکرد و کارایی شبکه میشود.
مدیریت آدرسدهی: با استفاده از subnetting، میتوان آدرسدهی IP را به صورت سازماندهی شده تخصیص داد. هر زیرشبکه میتواند دارای یک رنج آدرس IP مخصوص خود باشد که باعث میشود مدیریت IPها و تعیین آدرسهای مختلف در شبکه آسانتر شود و تداخل میان آدرسهای آیپی از بین برود.
امنیت: با استفاده از subnetting، میتوان امنیت شبکه را بالا برد. با جداسازی بخشهای مختلف شبکه در زیرشبکههای جداگانه، میتوان سطح دسترسی و سیاستهای امنیتی را برای هر زیرشبکه مجزا تنظیم کرد. اگر یک زیرشبکه مورد حمله قرار گیرد، این جداسازی میتواند جلوی حمله به سایر بخشهای شبکه را بگیرد.
مقیاسپذیری: زیرشبکهسازی به ما امکان میدهد تقسیم بندی شبکه را به شکل دقیقتری انجام دهیم و به راحتی تعداد دستگاهها و کاربران در شبکه را افزایش دهیم. با توزیع بار بین زیرشبکهها، میتوان کارایی و عملکرد شبکه را بهبود بخشید.
مدیریت شبکه: با استفاده از زیرشبکهسازی، مدیریت شبکه سادهتر میشود. با تقسیم شبکه به زیرشبکههای کوچکتر، میتوان هر زیرشبکه را به صورت مستقل مدیریت کرد که اشکالزدایی سادهتر را به همراه دارد.
مثالی از نحوه پیادهسازی زیرشبکه سازی
به عنوان مثال، فرض کنید شما یک شبکه با آدرس IP کلاس C (کلاس C: 192.168.0.0/24) دارید و میخواهید آن را به چند زیرشبکه کوچکتر تقسیم کنید. در اینجا یک روش پیادهسازی زیرشبکهسازی را برای شما توضیح میدهم:
تعیین تعداد زیرشبکهها: ابتدا تعداد زیرشبکههای مورد نیاز خود را تعیین کنید. به عنوان مثال، فرض کنید شما بخواهید شبکه خود را به 4 زیرشبکه تقسیم کنید.
تخصیص بیتهای شناسه شبکه: برای تقسیم شبکه به زیرشبکهها، باید از بیتهای شناسه شبکه استفاده کنید. در اینجا، 2 بیت از بیتهای شناسه شبکه را برای تخصیص به زیرشبکهها اختصاص میدهیم. این بیتها را برای قسمت شبکه در آدرس IP استفاده خواهیم کرد.
تعیین تعداد بیتهای میزبان: بعد از تخصیص بیتهای شناسه شبکه، تعداد بیتهای باقیمانده برای قسمت میزبان آدرس IP مشخص میشود. در اینجا، 6 بیت میزبان را برای شناسایی دستگاهها در هر زیرشبکه استفاده میکنیم.
تعیین رنج آدرس IP برای هر زیرشبکه: با توجه به تعداد زیرشبکهها و بیتهای شناسه شبکه و میزبان، میتوانید رنج آدرس IP برای هر زیرشبکه را تعیین کنید. به طور مثال، با استفاده از بیتهای شناسه شبکه 2 بیت و بیتهای میزبان 6 بیت، میتوانیم 4 زیرشبکه با رنج آدرس زیر تعریف کنیم:
زیرشبکه ۱: 192.168.0.0/26
زیرشبکه ۲: 192.168.0.64/26
زیرشبکه ۳: 192.168.0.128/26
زیرشبکه ۴: 192.168.0.192/26
در هر زیرشبکه، اولین آدرس آیپی (192.168.0.0، 192.168.0.64، 192.168.0.128، 192.168.0.192) به عنوان آدرس شبکه استفاده میشود و آخرین آدرس آیپی (192.168.0.63، 192.168.0.127، 192.168.0.191، 192.168.0.255) برای آدرس Broadcast استفاده میشود.
چگونه میتوانیم تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان را برای زیرشبکهسازی تعیین کنیم؟
تعیین تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان برای subnetting بستگی به نیازها و محدودیتهای شبکه شما دارد. به طور کلی فرآیند تعیین تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان به شرح زیر است:
نیازهای شبکه: ابتدا باید نیازهای شبکه خود را در نظر بگیرید. برخی از عواملی که ممکن است تعیین کننده تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان باشند به شرح زیر است:
– تعداد دستگاهها: تعداد دستگاههایی که قصد دارید در هر زیرشبکه استفاده کنید. اگر تعداد دستگاهها زیاد باشد، باید بیشتر بیتها را برای میزبانها در نظر بگیرید.
– رشد در آینده: اگر قصد دارید شبکه را در آینده گسترش دهید و تعداد دستگاهها افزایش یابد، باید از همان ابتدا بیتهای میزبان بیشتری را رزرو کنید.
– نیاز به زیرشبکههای بیشتر: اگر نیاز به تقسیمبندی شبکه به زیرشبکههای بیشتری در آینده دارید، باید بیتهای شناسه شبکه بیشتری را در نظر بگیرید.
محدودیتهای شبکه: محدودیتهای فیزیکی یا پروتکلی باید در فرآیند تعیین تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان مورد توجه قرار گیرند. به عنوان مثال:
– قوانین پروتکل شبکه: برخی از پروتکلهای شبکه نیازمند تعداد بیتهای مشخصی برای شناسه شبکه و میزبان هستند.
– تعداد شبکهها: اگر شما نیاز به تعداد زیرشبکههای خاصی دارید، باید تعداد بیتهای شناسه شبکه را به گونهای تعیین کنید که این تعداد را پوشش دهد.
با ترکیب نیازهای شبکه و محدودیتهای شبکه، میتوانید تعداد بیتهای شناسه شبکه و میزبان را برای زیرشبکهسازی تعیین کنید. دقت کنید فرآیند تعیین شناسهها و بیتها باید به شکل آزمون و خطا انجام شود تا مشکلی در آینده به وجود نیاید.
Borrowed Bits در زیر شبکهسازی به چه معنا است؟
مفهوم “Borrowed Bits” در زیرشبکهسازی به معنای استفاده از بیتهایی است که در اصل به شبکه اصلی تخصیص داده شدهاند. در subnetting، شبکه اصلی را به زیرشبکههای کوچکتر تقسیم میکنیم تا منابع شبکه را بهینهتر استفاده کنیم و از نظر مدیریت آیپیها و ساختار شبکه، به قابلیتهای بیشتری دست پیدا کنیم.
در فرایند subnetting، برخی از بیتهای بخش شناسه شبکه یا میزبان (معمولا آخرین بیتها) را برای استفاده در شناسایی زیرشبکهها مورد استفاده قرار میدهیم. به این بیتها، بیتهای قرض گرفته شده میگویند. این بیتها برای نشان دادن شبکهها و زیرشبکهها استفاده میشوند و به عنوان بخشی از آدرس آیپی هر دستگاه در شبکه مورد استفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال، در یک ساختار subnetting با استفاده از CIDR سرنام (Classless Inter-Domain Routing)، بیتهای شناسه شبکه و میزبان به صورت زیر تعیین میشوند:
– بیتهای شناسه شبکه: تمام بیتهایی که تعیین کننده شبکه اصلی هستند.
– بیتهای میزبان: بیتهایی که تعیین کننده دستگاه درون شبکه است.
اگر برخی از بیتهای میزبان (معمولا بیتهای آخر آدرس آیپی) را برای شناسایی زیرشبکهها استفاده کنیم، آنگاه این بیتها به عنوان “Borrowed Bits” در نظر گرفته میشوند. استفاده از بیتهای قرض گرفته شده به ما امکان میدهد تا تعداد زیرشبکهها را افزایش دهیم و از آدرسدهی آیپیها به طور مناسب در شبکه استفاده کنیم.
چگونه تعداد زیرشبکههای ساخته شده را محاسبه کنیم؟
برای محاسبه تعداد زیرشبکههای ساخته شده در یک ساختار subnetting، شما نیاز به اطلاعات زیر دارید:
تعداد بیتهای اختصاص داده شده به شناسه زیرشبکه: این مقدار مشخص میکند که چند بیت از آدرس IP برای شناسه زیرشبکه استفاده میشود. بیشترین تعداد زیرشبکهها که میتوان ساخت، برابر با ۲ به توان تعداد بیتهای شناسه زیرشبکه خواهد بود.
تعداد بیتهای میزبان: این مقدار مشخص میکند که چند بیت از آدرس IP برای شناسایی دستگاهها درون هر زیرشبکه استفاده میشود. تعداد میزبانها قابل محاسبه است با استفاده از فرمول ۲ به توان تعداد بیتهای میزبان منهای ۲ (احتساب دو آدرس ناقص یا Broadcast و Network Address که به شبکه و Broadcast هر زیرشبکه اختصاص مییابد).
با استفاده از این اطلاعات، میتوانید تعداد زیرشبکههای ساخته شده را بر مبنای فرمول زیر محاسبه کنید:
تعداد زیرشبکهها = ۲ به توان تعداد بیتهای شناسه زیرشبکه
به عنوان مثال، اگر ۳ بیت برای شناسه زیرشبکه و ۴ بیت برای شناسه میزبان در نظر بگیریم، تعداد زیرشبکهها برابر خواهد بود با:
تعداد زیرشبکهها = ۲ به توان ۳ = ۸
پس در این حالت، میتوانیم ۸ زیرشبکه را در ساختار subnetting استفاده کنیم. توجه داشته باشید که در محاسبه تعداد زیرشبکهها، باید به محدودیتهای خاص شبکه و قوانین پروتکلی که در شبکه شما اعمال میشوند، توجه کنید. همچنین، تعداد زیرشبکهها ممکن است به دلایلی محدود شود، مانند تعداد بیتهای مشخص شده برای شناسه زیرشبکه.
محاسبه تعداد میزبانهای در دسترس
برای محاسبه تعداد میزبانهای در دسترس در یک زیرشبکه، شما نیاز به اطلاعات زیر دارید:
تعداد بیتهای میزبان: این مقدار مشخص میکند که چند بیت از آدرس IP برای شناسایی دستگاهها درون هر زیرشبکه استفاده میشود. حالت کلی برای محاسبه تعداد میزبانهای در دسترس در یک زیرشبکه به این صورت است:
تعداد میزبانها = ۲ به توان تعداد بیتهای میزبان منهای ۲
باید به دو آدرس ناقص (Network Address و Broadcast Address) توجه کنید که به شبکه و برای ارتباط با سایر دستگاهها درون زیرشبکه اختصاص مییابد. بنابراین، تعداد میزبانهای در دسترس کوچکتر از تعداد میزبانهای محاسبه شده خواهد بود. به عنوان مثال، اگر ۴ بیت برای شناسه میزبان در نظر بگیریم، تعداد میزبانهای در دسترس برابر خواهد بود با:
تعداد میزبانها = ۲ به توان ۴ منهای ۲ = ۱۴
پس در این حالت، تعداد میزبانهای قابل استفاده در زیرشبکه مورد نظر برابر با ۱۴ خواهد بود. توجه داشته باشید که در محاسبه تعداد میزبانها، باید به محدودیتهای خاص شبکه و قوانین پروتکلی که در شبکه شما اعمال میشوند، توجه کنید. همچنین، تعداد میزبانهای در دسترس ممکن است به دلایلی محدود شود، مانند تعداد بیتهای مشخص شده برای شناسه میزبان و محدودیتهای دیگر مربوط به شبکه.
محاسبه محدوده آدرسهای جدید
برای محاسبه محدوده آدرسهای جدید در یک زیرشبکه، شما نیاز به اطلاعات زیر دارید:
آدرس شبکه: آدرس شبکه اصلی که قرار است به آن زیرشبکهای اختصاص دهید.
تعداد بیتهای شناسه زیرشبکه: این مقدار مشخص میکند که چند بیت از آدرس IP برای شناسه زیرشبکه استفاده میشود.
برای محاسبه محدوده آدرسهای جدید در زیرشبکه، میتوانید با استفاده از مراحل زیر عمل کنید:
محاسبه تعداد زیرشبکهها: تعداد زیرشبکهها برابر است با ۲ به توان تعداد بیتهای شناسه زیرشبکه.
محاسبه تعداد آدرسهای در هر زیرشبکه: تعداد آدرسهای قابل استفاده در هر زیرشبکه برابر است با ۲ به توان تعداد بیتهای میزبان منهای ۲ (احتساب دو آدرس ناقص یا Broadcast و Network Address که به شبکه و Broadcast هر زیرشبکه اختصاص مییابد).
محاسبه محدوده آدرسها: برای محاسبه محدوده آدرسها، ابتدا آدرس شبکه اصلی را پیدا کنید. سپس آدرس ابتدایی زیرشبکه را با افزودن یک به قسمت میزبان شبکه بهدست آورده و سپس آدرس پایانی زیرشبکه را با کم کردن یک از بخش میزبان شبکه بهدست آورید.
به عنوان مثال، فرض کنید آدرس شبکه اصلی شما 192.168.0.0 باشد و میخواهید ۳ بیت برای شناسه زیرشبکه استفاده کنید. در این صورت:
- تعداد زیرشبکهها = ۲ به توان ۳ = ۸
- 2. تعداد آدرسها در هر زیرشبکه = ۲ به توان ۸ منهای ۲ = ۲۵۴
- محدوده آدرسها:
– زیرشبکه ۱: آدرس ابتدایی = 192.168.0.0، آدرس پایانی = 192.168.0.255
– زیرشبکه ۲: آدرس ابتدایی = 192.168.1.0، آدرس پایانی = 192.168.1.255
– و غیره…
با استفاده از این محاسبات، میتوانید محدوده آدرسهای جدید در زیرشبکه را بهدست آورید.
بدون دیدگاه